نقشه کشیدن با آجی خوشگله
پسر عزیزم،عزیزتر از جونم این روزها خیلی بیشتر با آجی گلی بازی میکنی،همیشه هم میگی خدایا شکرت به من آجی دادی،یه وقتهایی هم به خودش میگی چقدر خوب شد که اومدی من دیگه تنها نیستم قبلا همه اش حوصله ام سر میرفت،آجی هم که نگو کلی ذوق تو رو میکنه و میخنده قربون ۲ تا فرشته کوچولوی خودم بشم الهی.... شبها با آجی نقشه میکشی تو گوشش میگی آحی نخوابی ها بیا حالا بیدار باشیم با همدیگه بازی کنیم منم میبرمش تو اتاق ولی نمیخوابه دوباره میایم بیرون بعدشم کلی بدو بدو بازی میکنیم آحی تو بغل من میخنده و قایم میشه تو هم دنبال ما میدویی فدای جفتتون بشم الهی...
نویسنده :
سمیه
0:30